عاشقانه...
هــمــیـن کـه در خــاطــرم فـکـر مـیـکـنــم
گــاهی بــیـاد مـنـی ...
بـرای هــفـت پـشتــم کـافـیــست
اگــر نــه
مــا را چــه بــه آرزوهـــای بـــزرگ...
هــمــیـن کـه در خــاطــرم فـکـر مـیـکـنــم
گــاهی بــیـاد مـنـی ...
بـرای هــفـت پـشتــم کـافـیــست
اگــر نــه
مــا را چــه بــه آرزوهـــای بـــزرگ...
✔میدونی ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﯽ؟
❥• یعنی ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻨﺎﺭمی،
یه دفعه ﺩﻣﺎغتو بکشم!
بگی ﺁﺧﻪ ﻣﮕﻪ دیوونه ﺷﺪﯼ؟
بگم ﺁﺭﻩ ﺩﯾﮕﻪ دیوونه ی تو!
❥•ینی وقتی ﺩﺍﺭم ﺑﺎﻫﺎت ﺑﺤﺚ میکنم:
ﭼﺸﻤﺎﺗﻮ ﺭﯾﺰ ﮐﻨﯽ ﻭ ﺑﮕﯽ
:
ﺑﺎﺯ ﺗﻮ ﺍﺧﻢ ﮐﺮﺩﯼ؟
ﻧﮕﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﻬﺖ ﻧﻤﯿﺎﺩ؟
ﺍﺻﻼً ﮔﻮﺵ ﻧﻤﯿﺪﯼ ﻫﺎ!
ﺑﻌﺪ ﺗﺎ ﺑﯿﺎم یه ﭼﯿﺰﯼ بگم...
ﺑﮕﯽ ﭼﯽ ﮔﻔﺘﯽ؟؟؟
دوستمﺩﺍﺭﯼ؟
خب ﻋﺰﯾﺰﻡ ﻣﻨﻢ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ!
❥•یعنی منو بگیری محکم گازم بگیری که جیغم در بیاد!
بعد تو بگی لوووس!
دردت اومد؟
خب بده جاشو بوس کنم:|
❥•دﯾﻮﻭﻧﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﯾﻨﮑﻪ:
ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﺎشیم ﺗﻮ ﯾﻪ ﺟﻤﻊ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻪ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺭم...
ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰنم
ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰنم
ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰنم
ﯾﻬﻮ ﻭﺳﻂ ﺣﺮفم ﺑﭙﺮیﻭ ﺑﮕﯽ:
ﺗﻮ ﭘﺮﺍﻧﺘﺰ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﮕﻢ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﻋـﺎشـق ایشونم!
ﺧﺐ ﺩﺍﺷﺘﯽ ﻣﯿﮕﻔﺘﯽ ﻋﺰﯾﺰﻡ!
❥•دﯾﻮﻭﻧﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﯾﻨﮑﻪ:
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﯿﺎی بهم بگی:
ﻣﺮﺳﯽ ﮐﻪ ﺍﯾﻨﻘﺪ ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ ﺍی
مردان واقـــعـــی وفـــا دارند...
اونا وقت ندارند دنبال زنان دیگه بگردن ،
چون مشغول پیدا کردن
راه های جدیدی برای دوست داشتن
شریک زندگی خودشون
هستند...
.
" تقدیم به مردمان واقعی سرزمینم که برای شریک زندگیشون از جـــونـــشــون مـــایــه میزارن "
برای زن که نباید زیاد شعر نوشت ، باید برایش مدام شعر خواند .
مهم نیست که شعر مال او باشد یا نه ، زن دوست دارد معشوقش برایش شعر بخواند ...
و وقتی در شعر حرفی از بوسه می آید اورا ببوسد ،
وقتی حرفی از گیسو باشد... موهایش را نوازش کند
و اگر کار شعر به جدایی کشید ، محکم دست زن را بفشارد و بگوید : اما من که تورو تنها نمیزارم
این عکسهای لعنتی
پوشیده شده اند ازیادتو
لحظه لحظه خاطراتت را زنده میکنند
این عکسهای لعنتی
پرشده اند ازچشمانت، نگاهت
وبازاین احساس لعنتی
چشمانت ،چشمانم را ازاشک پرمیکند
وباهرنگاه دلم برای عطرتنت تنگ ترمی شود
دیوانه می شوم
عکسهارا در دنج ترین پستوی خانه پنهان میکنم
کاش دیگرجایشان را پیدا نکنم
کاش دیگرخاطراتت ازذهنم پاک شود
کاش دیگربه امید آمدنت هرروزچشم به درندوزم
خوب من ،من هنوز منتظرم
با تمام غــــرور پسرانه ام مینویسم :
گاهی دلـــــم برای صدای دخترانه ات ،
"عزیزم" گفتـــــن هایت
تنگــــــ میشود ...!!!
آغوشت را تـــــــنگ تر کن...
حســـــــــادت میکنم به هــــــــــوایی که میان من وتوست
آغوشت را تنگتر کن....
بـــی مرز میــــــــخواهمت ....
در حیرتم چگونه ز دیدار ِ روی خویش
در روبه روی آیِــنه عاشق نمی شوی
گاهی وقتها دلم میخواهد بگویم: من رفتم ؛ باهات قهرم ، دیگه تموم!
دیگه دوستت ندارم …..
وچقدر دلم میخواهد بشنوم: کجا بچه لوس !؟ غلط میکنی که میری …..
مگه دست خودته ؟ رفتن به این راحتی نیست !
اما …. نمیدانم چه حکمتیست که آدمی
همیشه اینجور وقتها میشنود : به جهنم … !!!
میدانم در ان سوی خیال من کسی است که برای او مینویسم..
او آرام می آید…
و می بیند….
و می خواند….
و می رود…..
همین کافی است!!!!
مگر عاشق از معشوق چه میخواهد؟؟؟؟
یه نفر باید باشه , یکی اونقدر بخوادت
اونقدر دیوونت باشه و به روی خودش نیاره !
اونقدر منتظر فرصت باشه تا بهت بگه چقدر دوستت دارده !
اونقدر که وقتی موقعیتش جور شد
وقتی همه چیز مساعد شد
وقتی خجالتش ریخت
وقتی فهمید دلت به دلش راه داره
بی مقدمه با تمام وجودش بغلت کنه و بهت بگه :
تو چیکارم کردی که باعث شدی اینقدر بخوامت , خیلــــــــــی !!!
همه ی آدما برای خودشون ی چیزِ یواشکی دارن
ی اتفاقِ یواشکی یا ی حسِ یواشکی
ی آدمِ یواشکی و شایدم ی عشقِ یواشکی
سلامتی هر چی یواشکی
دیدی که سخت نیست تنها بدون من…؟
و صبح می شوند،شبها بدون من …
این نبض زندگی بی وقفه می زند …
فرقی نمی کند با من یا بدون من …
دیروز اگرچه سخت،امروز هم گذشت …
طوری نمی شود فردا بدون من …
گاهی گرفته ام…..!
این جا بدون تو…..!
تو چی؟ چگونه ای؟
آنجا بدون من…؟
قامتم خم شده
دلــ ــــم گرفته …
حس عجیب تنهایی پاهایم را میلرزاند
خودت میدانی …
من به این نبودنت عادت ندارم
آدم” باش ، “هوا”یم را داشته باش …
مگذار در این “هوا”ی بی کسی “………………………………………. “آدم” دگر شوم
معجزهها با باد رفتهاند …
و چشمانی که چشم مرا گرفت …
همیشه در حاشیهی آینه جا ماند …
و پشت پنجره چقدر نیامد …
آنکه قرار بود …
جغرافیای کوچک من بازوان توست …
ای کاش تنگ تر شود این سرزمین من….
واژه هـــایم رنـــگ بــاران دارد…
وقتـــی از تـــو مــی نویســم،قلبــــم خیـــس دلتنـــگی اســــت…
وچشمــــانم طـــوفــــانی؛
چـــه زود بــا هــم بــودنمـــان خـــاطــره شد…
وکـــاش خـــاطـــره هــامـــان بــی رنــگ نشــونـــد….
سکوت و صبوریم را
به حساب ضعف و بی کسی ام نگذار !
دلم به چیز هایی پایبند است که تو یادت نمی آید !